۱۳۸۸ مهر ۳۰, پنجشنبه

نقد چیست؟ منتقد کیست؟

نقد چیست؟ آیا نسبت دادن انواع تهمت ها و ناسزا گفتن به افراد را نقد می گویند؟ آیا در نقد می توان هر ادعای بی سندی را مطرح کرد؟ آیا صرفا گفتن معایب کار کفایت می کند؟ منتقد باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟
روزانه در مطبوعات و رسانه های مختلف، انواع و اقسام مطالب را تحت عنوان نقد می خوانیم که اغلب اوقات در این مطالب، موارد فوق به چشم می خورد و آن قدر کینه و حسد و حب و بغض در آن ها راه یافته که نه تنها خواننده از آن مطالب استفاده ای نمی برد بلکه گاه از خواندن آن ها یا هر مطلبی تحت عنوان نقد منزجر می شود و همچنین عدم رعایت انصاف در این گونه نوشته ها فرهنگ نقد و نقادی را از بین می برد و بدین ترتیب نقدهای علمی و منصفانه هم در نظر مردم کم رنگ و بی اهمیت می شود. در این سطور سعی بر این است که نقد و اصول آن برای آشنایی هر چه بیشتر مخاطبان مورد بحث واقع شود و ان شا الله که مفید فایده باشد.
واژه نقد در لغت به معنی جدا کردن سره از ناسره می باشد و در اصطلاح روشی برای ارزیابی مفاهیم، پدیده ها و داده های مختلف در فرایند تولید و آفرینش است. بنابراین نقد کردن به ما کمک می کند که کارهای خوب را از بد تشخیص بدهیم؛ به خوب ها بیشتر بها بدهیم و به پیشرفت کمک کنیم. اصولا هدف نقد کمک به پویایی جامعه و سرعت بخشیدن به تحولات مثبت است و جامعه را در مسیر صحیح رشد قرار می دهد. نقد انواعی دارد که از جمله آن ها می توان به نقد ادبی، تاریخی، اجتماعی، فنی، روان شناختی و... اشاره کرد اما آن چه مسلم است همه این گونه نقدها اصولی دارند که در همگی ثابت هستند و باید مورد توجه واقع شوند. عدم رعایت ابن موارد باعث می شود که نقد از هدف خود دور شود و نه تنها سازنده نباشد بلکه مخرب و نا امید کننده نیز بشود. در ادامه گفتار سعی براین است که اصول نقد را بشناسیم؛ منتقد را معرفی کنیم و فرهنگ نقد پذیری را تفسیر نماییم.
الف)اصول نقد:
در هر یک از انواع نقد منتقد باید همواره موارد زیر را که از مهم ترین اصول نقادی است مد نظر قرار دهد:
1- پرهیز از حُب و بُغض ، یکسو نگری و جانبداری.
2- جلوگیری از قطعی انگاری در هنگام بررسی.
3- بررسی همه جانبه و مبتنی بر ویژه گی های مثبت و منفی اثر.
4- خیر خواهی و عطف به بهبود امور.
5- ارائه اصلاحات پیشنهادی و راه حل های کارآمد.
6- ارائه دلایل و اسناد و مدارک متقن در مورد دعاوی مطرح شده.
در صورت عدم توجه به موارد فوق منتقد نباید توقع داشته باشد که انتقاد او از سوی صاحب اثر نقد شده یا عموم مردم مورد قبول واقع شود.
ب) ویژگی های منتقد:
علاوه بر رعایت تمامی موارد فوق و در نظر گرفتن شئونات اخلاقی و اجتماعی، شخص منتقد باید آگاهی کاملی نسبت به موضوع مورد انتقاد داشته باشد. به عنوان مثال آیا کسی که از موسیقی اطلاعی ندارد می تواند یکی از آثار بتهون را نقد کند؟ یا نقد کسی که در باب هنر سینما اطلاعی ندارد در مورد یک فیلم سینمایی از طرف کارشناسان و عموم مردم پذیرفته می شود؟ به طور قطع پاسخ منفی است. بنابراین نقد، زمانی ارزش دارد که از سوی فردی با تجربه یا متخصص صورت پذیرد. همچنین کسی که نقد می کند نباید حرف خود را غیر قابل تزلزل بداند. طبعا دیگران نیز حق اظهار نظر در مورد نوشته او و نقد دوباره سخنان او را دارند. عدم رعایت انصاف و جانبداری در کلام، گاه می تواند سبب بازخوردهای تند علیه نویسنده شود و حتی او را از جامعه طرد کند. همیشه باید به خاطر داشت که یک منتقد منصف و مطلع برگی برنده برای پیشرفت جامعه است.
ج) فرهنگ نقد پذیری:
هیچ کس نمی تواند ادعا کند که تمام کارهای او درست و بی نقص است وهمیشه حق با اوست. یک مدیر لایق همیشه باید تند ترین نقدها را صبورانه بخواند و حتی سخنان دشمنان خود را نیز پلی برای پیشرفت و ترقی خود بداند. در مواردی که پاسخی قانع کننده دارد با صبر و حوصله پاسخ دهد و در مواردی که احساس می کند حق با منتقد است ضمن پذیرفتن نقد تلاش خود را برای رفع نقص از خود و دستگاه تحت مدیریتش به کار گیرد. عدم نقد پذیری به تحجر و عقب ماندگی منتهی می شود و چون سمی مهلک روح و جسم جامعه را می آزارد. متاسفانه امروزه دو گروه کمیابند:
1- کسانی که توانایی، تخصص و قلم توانا برای نقدهای خیرخواهانه دارند.
2- مدیرانی که تحمل شنیدن نقد را داشته باشند.
توضیح: مطلب فوق در هفته نامه سلمان کازرون موخه 28/7/88 به چاپ رسیده است.

۶ نظر:

گلبانگ شهر سبز گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
دشمن زياري گفت...

سلام امير عزيز
دقيقا انگشت بر نكته حساسي گذاشته ايد.
متاسفانه در جامعه ما به جاي نقد تخليه درون و فرافكني مي كنيم.
دستتون درد نكنه. استفاده كردم
يا حق

ناشناس گفت...

قای خامنه ای! شما کاری کردی و می کنی که دین داران از دین برگشته اند و قران آتش می زنند: خودت ببین!
برچسب : اجتماعی, راه سبز امید, فرهنگی, کودتا

آقای خامنه ای! دنیای اینترنت دیگر همچون کتاب های تاریخ دست شما نیست تا شاهان را از آن حذف کنید و هر ناراستی را در آن قرار دهید. دنیای اینترنت تاریخ معاصر را بخوبی ثبت می کند و هیچگاه نقش شما را در ویرانی ایران و ایرانی و اعتقادات و ارزش هایشان از یاد نخواهد برد.

آقای خامنه ای! در پی دلیری کروبی بزرگ در بازدید از نمایشگاه مطبوعات و حمله ی ناجوانمردانه ی مزدوران ذوب شده در ولایت شما دوستی سبز که اتفاقا خارج کشور نیز هست از این پایمردی به وجد آمده و صمیمانه اعتراف می کند که: آقای کروبی عزيز شما کارهايی کردی و ميکنی که من بيزار از روحانيت به حرمتت کلاه از سر برميدارم (اینجا). آن وقت، آقا خامنه ای! وبلاگ نویس دیگری که در ایران و زیر ولایت شما زندگی می کند چنان از ستم های هر روزه ی و بی عدالتی ها و سرکوب ها به امان آمده است که وبلاگی بنا می کند به نام «آتش بر قران» و در آن قرانش را آتش می زند و عکس و فیلم آن را نیز می گذارد. قضاوت با شما! کدامیک راست می گویید که دارید به اسلام خدمت می کنید: شما یا شیخ حق جو و دلیر کروبی؟ (به آقا مجتبی بگویید این وبلاگ را نشانتان دهند)

رمضانی گفت...

درود بر شما استاد شجاعی عزیز

احسنت بر شما ، توضیح کامل و مفیدی در باره این موضوع مهم اجتماعی بیان نموده اید. اصول و ویژگیهای نقد و نقادی را به درستی برشمرده اید که اگر حداقل هایی از آنها در جامعه رعایت می شد ، وضعیت فرهنگ نقد و نقادی و نقدپذیری مسئولان و مردم ما امروز اینگونه نبود.

استفاده کردم به امید عمل به آنها
گلبانگ تان همواره سبز باد

دشمن زياري گفت...

سلام امير جان
ممنون ا لطف شما
پاينده باشيد

عسل بانوی خودمون گفت...

کمتر این روزها منتقد واقعی دیده میشه .معمولا طرفین در حال تسویه حساب با یکدیگر هستن .