۱۳۸۸ دی ۱۹, شنبه

خلف وعده

خُلف وعده

در روابط انسانی و اجتماعی همواره آداب و صفاتی وجود دارند که مورد احترام تمامی افراد بشر و مجموعه های انسانی هستند. صفاتی چون راستگویی و صداقت، امانتداری، حسن خلق، وفای به عهد و... که هر یک از آن ها جایگاهی خاص به فرد دارنده آن در اجتماع می بخشد و او را در مقام احترام افراد جامعه قرار می دهد وعدم پایبندی به هر یک از موارد فوق مطرود و منفور انسان است.

وفای به عهد نیز یکی از صفات پسندیده ی بشری است که هم از نگاه دنیوی و هم از نگاه اخروی ارزشمند و شایسته است؛ چنان که شما می توانید در روابط خود از این مساله برای آزمایش شخصیت و منش افراد در برخورد با خود استفاده کنید. بی شک کسانی که برای شما ارزش و احترام قائلند، به وعده ای که با شما دارند عمل خواهند کرد و این معیار خوبی برای شناخت افراد است. البته وفای به عهد را می توان به موارد بسیاری تسری داد اما حتی اگر دوستی بدون دلیل موجه یک خلف وعده زمانی را نیز با شما به جا نیاورد باید در دوستی او شک کنید.

اسلام نیز که از سوی خداوند به عنوان بهترین آیین اجتماعی و انسانی برگزیده شده است و عمل به دستورات آن ضامن سعادت دنیوی و اخرویست بر تمامی موارد فوق صحه می گذارد؛ رعایت این رفتار را بر انسان واجب می داند و در مقابل، نتیجه رعایت این موارد را برخورداری از پاداش دنیوی و اخروی معرفی می نماید و یکی از مواردی که در این آیین انسان ساز ـ در قرآن، نهج البلاغه و سایر منابع اسلامی و شیعی ـ مورد تاکید فراوان قرار گرفته، وفای به عهد است. هر چند پرداختن به تمامی موارد ذکر شده در این منابع از حوصله این نوشتار خارج است اما به عنوان مشتی از خروار به دو آیه از قرآن و دو مورد از نهج البلاغه اشاره می شود تا اهمیت این موضوع بیش از پیش روشن شود:

از آیه هایی که در این زمینه می توان به آن اشاره کرد، آیه 34 از سوره "اسرا" است که در آن خداوند می فرماید:

أَوْفُوا بالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْؤُلاً
... به عهد (خود) وفا كنيد كه از عهد سؤال مي شود.

بنا بر این آیه، انسان در مقابل خلف وعده خود در آخرت مؤاخذه خواهد شد.

پس به عهد و پیمانی که با دیگران بسته اید وفا کنید تا مورد بازخواست الهی واقع نشوید.

در جاي ديگر، قرآن مجيد وفاي به عهد را یکی از نشانه های افراد نيكوكار دانسته و مي فرمايد:
... الْمُوفُونَ بعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا) ... بقره / 177 (
... نيكوكاران كساني هستند كه به عهد خود (هنگامي كه عهد بستند) وفا مي كنند.

در نهج البلاغه نیز اميرمؤمنان ـ علی (ع) ـ در فرمان خود به مالك اشتر می فرماید:
إياك... ان تعدهم فتتبع موعدك بخلفك... و الخلف يوجب المقت عندالله و الناس، قال الله تعالي «كبر مقتاً عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون) . نهج البلاغه، صبحي صالح، نامة 53.)
بپرهيز از اينكه به مردم وعده بدهي و تخلّف كني... زيرا (تخلف از وعده) موجب خشم خدا و مردم خواهد شد، چنانكه قرآن مي فرمايد: "نزد خدا بسيار خشم آور است كه بگوييد چيزي را كه به آن عمل نمي كني".

همچنین در جای دیگری از این نامه، امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ به مالك اشتر فرمان می دهد كه اگر به دشمن خود هم وعده اي داده اي بايد به پيمان خود وفا كني؛ و شاید این سخن گهر بار اهمیت وفای به عهد را بیشتر مشخص کند:
و إن عقدت بينك و بين عدوك عقدة، او البسته منك ذمةً، فحط عهدك بالوفاء وارع ذمّتك بالامانةِ، و اجعل نفسك جنة دون ما اعطيت، فإنّه ليس من فرائض الله شيء الناس اشد عليه اجتماعا، مع تفرق اهوائهم، و تشتّت آرائهم، من تعظيم الوفاء بالعهود و قد لَزم ذلك المشركون فيما بينهم دون المسلمين لما استوبلوا من عواقب الغدر فلا تغدرنّ بذمّتك و لا تخيسن بعهدك و لاتختلن عدوك فإنه لا يجتري علي الله إلا جاهل شقي، و قد جعل الله عهده و ذمّته أمناً أفضاه بين العباد برحمته و حريماً يسكنون إلي منعته. (نهج البلاغه صبحي صالح، نامة 53(.
اگر بين خود و دشمنت پيماني بستي و يا تعهد كردي كه به او پناه دهي، جامه وفا را بر عهد خود بپوشان و تعهدات خود را محترم بشمار و جان خود را سپر تعهّدات خويش قرار ده! زيرا هيچ يك از فرايض الهي مانند وفاي به عهد و پيمان نيست كه مردم جهان با تمام اختلافاتي كه دارند نسبت به آن اينچنين اتفاق نظر داشته باشند و حتّي مشركان زمان جاهليت آن را مراعات مي كردند، چرا كه عواقب پيمان شكني را آزموده بودند. بنابراين، هرگز پيمان شكني مكن و در عهد خود خيانت روا مدار و دشمنت را فريب مده، زيرا غير از شخص جاهل و شقي، كسي گستاخي بر خداوند را روا نمي دارد. خداوند عهد و پيماني را كه بنام او منعقد مي شود با رحمت خود مايه آسايش بندگان و حريم امني برايشان قرار داده تا به آن پناه برند... .
در آئين مقدس اسلام وفاي به عهد يكي از وظايف مسلمين است، خواه موقع جنگ باشد يا در حال عادي، طرف پيمان مسلمان باشد يا غيرمسلمان، كه براي نمونه به برخي از آيات و رواياتي كه در اين باره رسيده است پرداخته شد.

امید آن که همه ما در رفتار و گفتار خود همواره به اصول انسانی و اسلامی پایبند باشیم به برکت توجه و توفیق الهی.

توضیح: مطلب فوق در هفته نامه سلمان کازرون موخه ۱۵/۱۰/88 به چاپ رسیده است

۱۳۸۸ دی ۴, جمعه

نخل های مظلوم - داس های ظالم

محرم که می شود همه جا غلغله است. همه ی دل ها می جوشند و همگان در فغان و ناله اند. هنوز از اعماق تاریخِ هزار و چند صد ساله، صدای مظلومیت آزاده ای به نام "حسین" را می توان به وضوح شنید. کسی که جرمش حق گویی بود و نمی خواست حق و حقیقت را در مقابل آرامش دنیا به مسلخ ببرد و همین حق طلبی، شمشیر زورگویان را علیه او آخته کرد. شمشیرهایی که می خواستند - به خیال خود - برای همیشه فریاد آزادی خواهی را ساکت کنند. اما امروز و از پس قرن ها آنچه هنوز زنده است، "حسین"، آرمان های او وحق طلبی اوست و کسانی که بر او شمشیر کشیدند، هنوز هم مغضوب آگاهان و حق جویان عالمند.
محرم درشهرما ـ کازرون – هم حال و هوایی خاص دارد. اخلاص مردم "حسین" دوست و آزادی خواه کازرون، فضایی معنوی و سراسر عشق را به وجود می آورد، که همگان را مجذوب این دلدادگی عارفانه می کند. عشق به حسین و آرمان های او در اینجا موج می زند و همه در تلاشند تا با برگزاری مراسمی هر چه با شکوه تر پیام عاشورا را زنده نگه دارند.
اما در کنار این همه عظمت و شکوه، گاه صحنه هایی نه چندان دلچسب نیز دیده می شود که نمی توان به سادگی از کنارشان گذشت و باید برای رفع سریع تر آن ها کوشید. هر چند پیش از این اساتید اهل قلم، در این باب بسیار گفته اند و نوشته اند اما به هر حال من هم به نوبه خود و از زاویه نگاه خودم دوباره چند سطری را می نگارم تا شاید وظیفه خود را به جا آورده و گامی در جهت فرهنگ سازی و رفع این مشکلات برداشته باشم.
دو مورد از مهم ترین مواردی که هم من و هم شما بارها شاهدش بوده ایم، یکی وضعیت گاه نابه هنجار خیمه های برپا شده در کوچه و خیابان های شهر است و دیگری مشکل همیشگی ظروف یکبار مصرف؛ و همتی بلند لازم است تا با فرهنگ سازی و نظارت بیشتر نهادهای مسوول، این مسایل رفع شود .
حتما شما هم بارها پس از اتمام مراسم عزاداری شاهد خیل ظروف یکبار مصرف رها شده در خیابان های شهر بوده اید و صحنه های کریه این منظره را هم اکنون در ذهن دارید.
چه باید کرد؟ آیا جز این است که خود اشخاص باید تشخیص بدهند که نباید این طور به راحتی لیوان ها و ظروف یکبار مصرفی را که استفاده کرده اند در کف خیابان های شهر رها کنند؟
آیا مسوولین از کسانی که برپا کننده این مراسم ها هستند خواسته اند که حداقل کیسه های زباله را در محلی مناسب برای استفاده مردم قرار دهند؟
و یا چه کار فرهنگی برای آشنا کردن مردم با طریقه تمیز نگه داشتن شهرشان از آلودگی های مختلف صورت گرفته است؟
نکته دیگر، همان طور که عرض شد مساله خیمه هاست که از چند نظر می توان آن را بررسی کرد:
1- چرا به این راحتی اجازه داده می شود که فضای پیاده روها و معابر عمومی شهر توسط خیمه ها اشغال و در عبور و مرور مردم و وسایط نقلیه اخلال شود؟ همواره یکی از معضلات شهر ما نبود پیاده روهای مناسب – خصوصا در خیابان های منتهی به مرکز شهرـ یا تنگی خیابان های مرکزی بوده و هست که طبعا برپایی این خیمه ها در پیاده رو این مشکل را دوچندان می کند و باید با در نظر گرفتن مکان های مناسب این مشکل را رفع نمود.
2- عدم نظارت بر کار خیمه ها و خیمه داران هم خود یکی دیگر از مشکلات است. متاسفانه گاه برخی افراد از این خیمه ها به عنوان مامنی برای انجام کارهای ناشایست استفاده می کنند و تا ساعاتی از شب گذشته در این خیمه ها تجمع می کنند و موجبات ناراحتی شهروندان را فراهم می آورند که این مسائل نظارت دقیق و بیش از پیش بر این اماکن را ضروری می کند.
3- مساله دیگری که بسیار با اهمیت است و بارها از سوی طبیعت دوستان و دلسوزان تذکر داده شده است استفاده از برگ های نخل (صف =" پیش" در لهجه خودمان) در ساخت این خیمه هاست که اگر به تعداد بسیار زیاد خیمه ها و مقدار برگ های استفاده شده در این خیمه ها دقت کنید متوجه می شوید که چه آسیب عظیمی به محیط زیست شهرستان زده می شود تا این خیمه ها برپا شوند.
شخصا از یکی از جوانانی که مشغول ساخت خیمه بود پرسیدم که:
" این همه برگ نخل را از کجا آورده اید؟" که گفت: "از درخت بالا رفته ایم و آنها را بریده ایم!"
پیش از این نیز شنیده بودم که افرادی برای تهیه این برگها حتی به جرثقیل متوسل می شوند وگاه یک درخت را تماما نابود می کنند تا بتوانند خیمه زیبا تری! بر پا نمایند. این جاست که به نظر می رسد باید برخی سنت های باقی مانده از گذشته را در امر عزاداری اصلاح کرد و فرهنگ جدیدی را جایگزین برخی سنت های گذشته نمود. گمان نمی کنم تهیه یک دستورالعمل برای ساخت خیمه ها و تذکر ممنوعیت استفاده از این برگ ها کار دشواری باشد و انتظار این است که نهاد های مسوول این کار را برای سال های آینده انجام دهند تا از این پس شاهد نابودی این درختان مظلوم نباشیم.
توضیح: مطلب فوق در هفته نامه سلمان کازرون موخه ۱/۱۰/88 به چاپ رسیده است.

۱۳۸۸ آذر ۱۰, سه‌شنبه

رفت و آمدهای بی حساب!

کازرون ما شهری کوچک است با مشکلاتی بزرگ که اگر حتی با مسؤولین شهر درباره آن ها به صحبت بنشینید متوجه می شوید آنان نیز به خوبی از این مشکلات آگاهی دارند. اما چرا این ضعف ها برطرف نمی شود و راهکار چیست؟
البته اگر قصد برشمردن مواردی که موجب عدم پیشرفت می شود را داشته باشیم به قول معروف حدیث مثنوی و هفتاد من کاغذ می شود و صحبت از تمام موارد در حوصله این مطلب نیست؛ اما می توان گفت که یکی از مهم ترین معضلاتی که به آن گرفتار هستیم، عزل و نصب های بی حساب و کتاب مدیران اجرایی است که معلوم نیست بر اساس چه معیارهایی منصوب می شوند و چرا پس از مدت کوتاهی کنار گذاشته می شوند.
یک سوال ساده که تصمیم گیرندگان و نهادهایی که وظیفه این عزل و نصب ها را به عهده دارند باید پاسخ دهند این است که:
اگر کسی لیاقت و شایستگی های لازم را برای انجام کاری ندارد، چرا انتخاب می شود؟ و اگر دارد و انتخاب می شود، چرا از ایشان حمایت نمی شود؟
به عنوان مثال می توان به قضیه شهردار محترم و سابق، جناب آقای حاصل عسکری اشاره نمود. زمانی که ایشان برای مدیریت شهرداری به کار گرفته شدند، همه می گفتند او یک معلم است و او را چه به مدیریت شهرداری؟ و مخالفت ها شروع شد! همین شخص پس از مدتی، صاحب تجربه شد، با کار آشنایی پیدا کرد و نشان داد مدیر توانایی است و حداقل، توان اداره شهری در اندازه های کازرون را دارد؛ اما بدون هیچ دلیلی تجارب ایشان که حاصل زحمات چند ساله بود نادیده گرفته شد و آنقدر با ایشان مخالفت شد و آنقدر کارشکنی صورت گرفت که جناب عسکری عطای این کار را یه لقایش بخشیدند و استعفا نمودند و شورای شهر هم به جای تلاش برای رفع موانع کار ، و دلگرم کردن ایشان برای تلاش بیشتر، بدون مطالعه و بررسی های لازم ایشان را برکنار کرد و حاصل این کار این می شود که امروز بیش از سه ماه است که شهردار نداریم.
یا به عنوان مثالی دیگر می توان از مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی واحد کازرون ـ به عنوان یکی از مهم ترین نهاد های علمی، فرهنگی شهرستان ـ نام برد که طی چند سال اخیر یا با عزل و نصب های بسیار روبرو بوده یا همواره سخن از تغییر است. این همه تغییر چه نتیجه ای در بر دارد؟ آیا سرنوشت بیمارستان آموزشی دانشگاه و عقب افتادن پیاپی ساخت آن و عدم رفع نیازهای درمانی مردم شهرستان که در نتیجه این رفت و ‌آمدها حادث می شود برای هیچ یک از مسؤولین اهمیت ندارد؟ این مساله در مورد مدیریت فعلی دانشگاه هم مطرح است و گروهی دائم از تعویض ایشان سخن می گویند. حال باز هم همین سوال مطرح است که اگر ایشان بد بودند چرا مدیریت این مرکز مهم علمی - فرهنگی، به ایشان سپرده شد؟ و اگر خوب بوده اند و معیارهای مورد نظر مسؤولین را دارا بوده اند، چرا نباید مورد حمایت واقع شوند؟
مساله؛ تایید یا تکذیب شخصی خاص نیست بلکه مشکل این است که این سنت نا مبارک برای عزل و نصب های بعدی نیز وجود خواهد داشت و شاید یکی از دلایلی که امروز کسی حاضر به پذیرفتن مسؤولیت شهرداری کازرون نیست همین است.
حاصل این رفت و آمدهای بی منطق، متضرر شدن شهروندان گرامی است و به همین دلیل است که تکمیل هر کاری در کازرون به 40 سال زمان نیاز دارد.
امیدوارم که از این پس با درایت مسؤولین، مدیران با نهایت دقت انتخاب شوند و پس از انتخاب حمایتی شایسته از آنان به عمل آید تا مدیران هم دلگرم تر و بهتر از پیش به انجام وظایف خود بپردازند و شهروندان عزیز از داشتن مدیرانی مسؤول و مسؤولانی مدیر به خود ببالند و بالندگی کازرون را نیز روزافزرون ببینیم.
توضیح: مطلب فوق در هفته نامه سلمان کازرون مورخه 10 /9/88 به چاپ رسیده است.

۱۳۸۸ آبان ۳۰, شنبه

فرهنگ رانندگی و رانندگی فرهنگی!

فرهنگ رانندگی و رانندگی فرهنگی!
رسیدن به آرامش در زندگی اجتماعی مستلزم رعایت قوانین موضوعه جامعه و حقوق دیگر افراد است و هر گونه تخطی از این موارد و احترام نگزاردن به حقوق دیگران، باعث به وجود آمدن مشکلات بسیار و آشفتگی در زندگی روزمره تک تک افراد خواهد شد.
یکی از مهم ترین قوانین اجتماعی، که امروزه مورد احترام تمامی جوامع بشری قرار گرفته است قوانین راهنمایی و رانندگی است. توسعه صنعت حمل و نقل جاده ای و افزایش روزافزون خودروها و همچنین عبور راه های ماشین رو از میان شهرها و خطرات جانی ناشی از این نوع عبور و مرور، رعایت دقیق این قوانین را فوق العاده با اهمیت کرده است. همچنین امروزه یکی از شاخصه های مهم نظم پذیری جوامع، میزان تعهد افراد به مقررات راهنمایی و رانندگی است. از آن جا که فرهنگ را می توان مجموعه رفتار یک جامعه در امور گوناگون تعریف نمود، رفتار مردم و دید آنان نسبت به اهمیت رعایت قوانین راهنمایی را نیز می توان فرهنگ رانندگی نامید. در این سطور، هدف، انتقاد از فرهنگ رانندگی در شهر خودمان است.
متاسفانه موارد بسیاری را می توان به عنوان دلایل ضعف فرهنگ رانندگی در شهرستان کازرون نام برد که در زیر به چند مورد از آن ها، که لطمه بیشتری به عبور و مرور روان می زند و خطرات بسیاری را هم برای خود راننده خاطی و هم دیگران به وجود می آورد ذکر می کنم با این امید که تلنگری باشد و گامی به سوی رانندگی مسوولانه:
1- پارک دوبله: این مورد که در همه جای شهر دیده می شود و در کند کردن آهنگ ترافیک نقش به سزایی دارد در خیابان ها ی منتهی به مرکز شهر و خصوصا خیابان 22 بهمن شمالی نمود بیشتری دارد. جا دارد که با توجه به تنگی خیابان های مرکزی شهر رانندگان عزیز توجه بیشتری به این موضوع نمایند و حتی برای یک لحظه هم به خود اجازه ندهند که اتومبیل خود را سد راه دیگران کنند.
2- توقف تاکسی ها در نقاط نزدیک به تقاطع: به عقیده نگارنده در این باب کمترین تقصیر به گردن رانندگان محترم تاکسی هاست چرا که اصولا طراحی ایستگاه های تاکسی در شهر ما با اشکالاتی مواجه است. چنان که بر خلاف قوانین راهنمایی و رانندگی اغلب این ایستگاه ها فاصله ای کمتر از 15 متر با تقاطع ها دارند. حتی تابلوهای کارت پارک هم در خیابان های اصلی همین وضعیت را دارند و تا نزدیکی چهارراه ها برای پارک اتومبیل های شخصی درنظر گرفته شده است. طبعا این موارد کار راننگان تاکسی را سخت می کند و ضربه بزرگی به رفت و آمد سالم می زند که ضمن درخواست از مسوولین برای حل این مشکل از رانندگان تاکسی هم تقاضا دارم که سعی کنند فاصله مناسبی را از تقاطع ها برای سوار و پیاده کردن مسافران خود در نظر بگیرند.
3- توقف مسافرکش های بین شهری در نقاط پر رفت و آمد شهر: همیشه و همه جا رسم بر این بوده که برای مسافرکش های بین شهری، ایستگاه هایی در حومه شهر در نظر گرفته می شود و این خودروها در این اماکن اقدام به سوار و پیاده کردن مسافران خود می نمایند. اما در شهر ما پر رفت و آمدترین نقاط شهر، مانند میدان شهدا، سه راه ابوذر و سه راه نطنج توقفگاه آنان شده است و گره ترافیکی این نقاط بدین وسیله کورتر می شود که این هم رفتاری غیر مسوولانه از سوی رانندگان این مسافرکش هاست و امیدوارم هر چه سریع تر اصلاح شود.
4- عبور از چراغ قرمز: این پدیده که در هیچ جای کشور به اندازه ی شهر ما مصداق ندارد، علاوه بر این که حرکتی بسیار ناشایست است، خطرات جانی بسیاری نیز برای شهروندان و حتی خود شخص خاطی در بر دارد. در این بین موتورسواران بیش از همه مرتکب این عمل می شوند درحالی که خود بیشترین آسیب را در نتیجه این کار می بینند.
5- ورود کامیون ها و تریلرهای سنگین به شهر: حتما شما هم موارد فراوانی را دیده اید که ماشین های سنگین به راحتی در سطح شهر به رفت و آمد می پردازند و حتی گاه در کوچه های تنگ رفت و آمد می نمایند. این موضوع علاوه بر این که عبور و مرور را مختل می کند و موجبات آزار شهروندان را فراهم می آورد، به تاسیسات زیر زمینی شهر هم آسیب های جدی وارد می آورد که نتیجه آن را در گوشه گوشه شهر به صورت کند و کاوهای بسیار و مشکلات فراوان در رفت و آمد مشاهده فرموده اید. در این باب گاه دلیل این امر نگرانی رانندگان از عدم امنیت ماشین ها و بارهایشان عنوان می شود که همین جا نظر به اهمیت موضوع، ضمن تشکر از فرماندهی جدید نیروی انتظامی کازرون که در مدت کم حضور خود، بسیار تاثیرگذار بوده اند از ایشان تقاضا دارم به رفع این نگرانی و همچنین برخورد با رانندگان خاطی بپردازند.
6- مهم ترین و عجیب ترین دلیل ضعف فرهنگ رانندگی که در هیچ جای دیگر به شدت شهر ما وجود ندارد حرکت خلاف جهت اتومبیل ها و موتورسیکلت ها در خیابان های مختلف شهر است. اگر فقط چند دقیقه از وقت خود را صرف دقت به این موضوع نمایید به چشم خود این واقعیت عجیب، خطرناک و نادر را در تمامی خیابان های شهر می توانید مشاهده کنید. حتی به خاطر دارم که چندی پیش مسوولین شهر چاره حل مشکل ترافیک مرکز شهر را در یک طرفه کردن خیابان های سلمان و ابوذر دیدند – تصمیمی که در بسیاری از شهرها برای حل مشکل ترافیک مرکز شهر و جلوگیری از تخریب بافت سنتی گرفته می شود و مردم هم به آن احترام می گزارند - اما متاسفانه آن قدر همشهریان ما این قانون را ندیده گرفتند که مسوولین دوباره مجبور به بازگشت به حالت اولیه شدند.
هر چند در تمامی موارد فوق برخورد و نظارت انتظامی پلیس برای جلوگیری از سوء استفاده خاطیان اهمیت دارد و از متضرر شدن سایر همشهریان پیشگیری می کند اما سخن این است که چرا مردم نباید خود را متعهد به انجام قانون و احترام به حقوق دیگران بدانند؟
به امید روزی که هر کازرونی ، خود، یک پلیس باشد.

۱۳۸۸ آبان ۱۲, سه‌شنبه

باران و کفش های سوراخ!

همه آمدند و برای بارش باران دعا کردند
غافل از این که
خدا با کودکی است که کفش هایش سوراخ است.
نمی دانم این شعر زیبا از کیست، اما به هر حال بسیار عمیق و قابل تامل است.
صبح روز پنج شنبه گذشته بالاخره پس از یک وقفه طولانی، خداوند درهای رحمتش را بر این خاک گشود و بارانی زیبا و دلنشین به دلهای غبارگرفته ما هدیه کرد و امیدوارمان نمود که شاید امسال سال خوبی باشد و پریشانمان از پریشانی به در آید و چشمه ها دوباره برآید و غم ها به سر آید. بذر محبت به بار نشیند و گل از خاک خیزد و ابر بر سرمان عشق ریزد؛ که ان شاء الله چنین نیز خواهد بود.
اما همین طور که در این افکار شاعرانه شناور بودم و ابرهای زیبا و پربار را می نگریستم، در پی اولین رعد و برق برخاسته از این ابرهای شاد _ که گویی آن ها هم با سر و صدای زیاد آمده بودند که به همه نوید سالی خوب را بدهند _ صدایی مهیب به گوش رسید و برق منطقه ما قطع شد! و ما تا چند ساعت بعد گرفتار خاموشی بودیم.
باور کنید خودم هم دلم نمی خواهد که به جای صحبت از زیبایی های این نعمت آسمانی، از این گونه ضعف ها سخن بگویم و شخصا آرزو می کنم که در فصل مناسب بارش، شبانه روز باران ببارد و طبیعت دوباره زنده شود، حتی اگر ما روزها در خاموشی به سر ببریم؛ اما حکایت این است که چرا خود را برای دریافت نعمت های الهی آماده نمی کنیم و با چند قطره باران باید برق قطع شود یا در کار تلفن ها اخلال ایجاد شود یا سیلاب در خیابان ها جاری شود و در یک کلام، باران زیبایی که مدت ها انتظار آن را کشیده ایم سبب سلب آرامش برخی شود یا در کارها اخلال آفرینی نماید؟
شاید این مصداق همان کفش های سوراخ باشد. شاید لازم است که ما پیش از دعای باران کفش های سوراخ را بیابیم و ضعف هایمان را برطرف نماییم. شاید از این پس باید یادمان باشد که: پیش از دعای باران، چتر محبت بر سر فقرا و مستمندان و کسانی که سقفی بر سر خود ندارند گرفته باشیم، سیل بند ساخته باشیم، شبکه برق را تقویت کرده باشیم،چاله های خیابان ها را پر کرده باشیم، جاده های خاکی را آسفالت کرده باشیم و... و آن گاه که مطمئن شدیم در اثر کم کاری ما، بارش باران بنده ای از بندگان خدا را آزرده نمی کند، با خلوص کامل دست به دعا برداریم تا خداوند هم شمیم مهربانی های ما را با قطرات نعمت بار خود، به ما بازگرداند. مگر نه این است که:
شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر، نعمت از کفت بیرون کند
شکر نعمت های الهی چیست؟ آیا تنها به زبان قال او را سپاس گفتن کفایت می کند؟ آیا نباید خود را آماده دریافت نعمت کنیم؟
باید بدانیم که در صورت کوتاهی ما در این راه، آنگاه شاید دعای آن کودک پا برهنه گیرا تر از دعای ما باشد و باران خواهی ما را بی اثر نماید.
امیدوارم امسال سال خوبی باشد و خشکسالی ها به پایان برسند و خداوند هم از سر تقصیرات همه ما بگذرد و ما هم نگاهی دوباره به اعمالمان بیندازیم.
توضیح: مطلب فوق در هفته نامه سلمان کازرون موخه 12/8/88 به چاپ رسیده است.

۱۳۸۸ آبان ۸, جمعه

شعر زیبای اخوان ثالث در وصف امام رضا (ع)

اى على موسى الرضا! اي پاکمرد يثربى، در توس خوابيده! من تو را بيدار مى دانم.
زنده تر، روشن تر از خورشيد عالم تاباز فروغ و فرّ و شور زندگى سرشار مى دانم
گر چه پندارند: ديرى هست، همچون قطره ها در خاک
رفته اى در ژرفناى خواب
ليکن اى پاکيزه باران بهشت! اى روح! اى روشناى آب!من تو را بيدار ابرى پاک و رحمت بار مى دانم
اى (چو بختم) خفته در آن تنگناى زادگاهم توس!
ـ (در کنار دون تبهکارى که شير پير پاک آيين، پدرت
آن روح رحمان را به زندان کشت) ـ
من تو را بيدارتر از روح و راح صبح، با آن طرّه زرتار مى دانم
من تو را بى هيچ ترديدى (که دلها را کند تاريک)
زنده تر، تابنده تر از هر چه خورشيد است، در هر کهکشانى، دور يا نزديک،
خواه پيدا، خواه پوشيده
در نهان تر پرده اسرار مى دانم
با هزارى و دوصد، بل بيشتر، عمرت،
اى جوانى و جوان جاودان،
اى پور پاينده!
مهربان خورشيد تابنده!
اين غمين همشهرى پيرت،
اين غريبِ مُلکِ رى، دور از تو دلگيرت،
با تو دارد حاجتى، دَردى که بى شک از تو پنهان نيست،
وز تو جويد (در نهانى) راه و درمانى.
جاودان جان جهان! خورشيد عالم تاب!
اين غمين همشهرى پير غريبت را،
دلش تاريک تر از خاک،يا على موسى الرضا! درياب.
چون پدرت، اين خسته دل زندانىِ دَردى روان کُش را،
يا على موسى الرضا! درياب، درمان بخش.
يا على موسى الرضا! درياب.
مهدي اخوان ثالث

۱۳۸۸ مهر ۳۰, پنجشنبه

نقد چیست؟ منتقد کیست؟

نقد چیست؟ آیا نسبت دادن انواع تهمت ها و ناسزا گفتن به افراد را نقد می گویند؟ آیا در نقد می توان هر ادعای بی سندی را مطرح کرد؟ آیا صرفا گفتن معایب کار کفایت می کند؟ منتقد باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟
روزانه در مطبوعات و رسانه های مختلف، انواع و اقسام مطالب را تحت عنوان نقد می خوانیم که اغلب اوقات در این مطالب، موارد فوق به چشم می خورد و آن قدر کینه و حسد و حب و بغض در آن ها راه یافته که نه تنها خواننده از آن مطالب استفاده ای نمی برد بلکه گاه از خواندن آن ها یا هر مطلبی تحت عنوان نقد منزجر می شود و همچنین عدم رعایت انصاف در این گونه نوشته ها فرهنگ نقد و نقادی را از بین می برد و بدین ترتیب نقدهای علمی و منصفانه هم در نظر مردم کم رنگ و بی اهمیت می شود. در این سطور سعی بر این است که نقد و اصول آن برای آشنایی هر چه بیشتر مخاطبان مورد بحث واقع شود و ان شا الله که مفید فایده باشد.
واژه نقد در لغت به معنی جدا کردن سره از ناسره می باشد و در اصطلاح روشی برای ارزیابی مفاهیم، پدیده ها و داده های مختلف در فرایند تولید و آفرینش است. بنابراین نقد کردن به ما کمک می کند که کارهای خوب را از بد تشخیص بدهیم؛ به خوب ها بیشتر بها بدهیم و به پیشرفت کمک کنیم. اصولا هدف نقد کمک به پویایی جامعه و سرعت بخشیدن به تحولات مثبت است و جامعه را در مسیر صحیح رشد قرار می دهد. نقد انواعی دارد که از جمله آن ها می توان به نقد ادبی، تاریخی، اجتماعی، فنی، روان شناختی و... اشاره کرد اما آن چه مسلم است همه این گونه نقدها اصولی دارند که در همگی ثابت هستند و باید مورد توجه واقع شوند. عدم رعایت ابن موارد باعث می شود که نقد از هدف خود دور شود و نه تنها سازنده نباشد بلکه مخرب و نا امید کننده نیز بشود. در ادامه گفتار سعی براین است که اصول نقد را بشناسیم؛ منتقد را معرفی کنیم و فرهنگ نقد پذیری را تفسیر نماییم.
الف)اصول نقد:
در هر یک از انواع نقد منتقد باید همواره موارد زیر را که از مهم ترین اصول نقادی است مد نظر قرار دهد:
1- پرهیز از حُب و بُغض ، یکسو نگری و جانبداری.
2- جلوگیری از قطعی انگاری در هنگام بررسی.
3- بررسی همه جانبه و مبتنی بر ویژه گی های مثبت و منفی اثر.
4- خیر خواهی و عطف به بهبود امور.
5- ارائه اصلاحات پیشنهادی و راه حل های کارآمد.
6- ارائه دلایل و اسناد و مدارک متقن در مورد دعاوی مطرح شده.
در صورت عدم توجه به موارد فوق منتقد نباید توقع داشته باشد که انتقاد او از سوی صاحب اثر نقد شده یا عموم مردم مورد قبول واقع شود.
ب) ویژگی های منتقد:
علاوه بر رعایت تمامی موارد فوق و در نظر گرفتن شئونات اخلاقی و اجتماعی، شخص منتقد باید آگاهی کاملی نسبت به موضوع مورد انتقاد داشته باشد. به عنوان مثال آیا کسی که از موسیقی اطلاعی ندارد می تواند یکی از آثار بتهون را نقد کند؟ یا نقد کسی که در باب هنر سینما اطلاعی ندارد در مورد یک فیلم سینمایی از طرف کارشناسان و عموم مردم پذیرفته می شود؟ به طور قطع پاسخ منفی است. بنابراین نقد، زمانی ارزش دارد که از سوی فردی با تجربه یا متخصص صورت پذیرد. همچنین کسی که نقد می کند نباید حرف خود را غیر قابل تزلزل بداند. طبعا دیگران نیز حق اظهار نظر در مورد نوشته او و نقد دوباره سخنان او را دارند. عدم رعایت انصاف و جانبداری در کلام، گاه می تواند سبب بازخوردهای تند علیه نویسنده شود و حتی او را از جامعه طرد کند. همیشه باید به خاطر داشت که یک منتقد منصف و مطلع برگی برنده برای پیشرفت جامعه است.
ج) فرهنگ نقد پذیری:
هیچ کس نمی تواند ادعا کند که تمام کارهای او درست و بی نقص است وهمیشه حق با اوست. یک مدیر لایق همیشه باید تند ترین نقدها را صبورانه بخواند و حتی سخنان دشمنان خود را نیز پلی برای پیشرفت و ترقی خود بداند. در مواردی که پاسخی قانع کننده دارد با صبر و حوصله پاسخ دهد و در مواردی که احساس می کند حق با منتقد است ضمن پذیرفتن نقد تلاش خود را برای رفع نقص از خود و دستگاه تحت مدیریتش به کار گیرد. عدم نقد پذیری به تحجر و عقب ماندگی منتهی می شود و چون سمی مهلک روح و جسم جامعه را می آزارد. متاسفانه امروزه دو گروه کمیابند:
1- کسانی که توانایی، تخصص و قلم توانا برای نقدهای خیرخواهانه دارند.
2- مدیرانی که تحمل شنیدن نقد را داشته باشند.
توضیح: مطلب فوق در هفته نامه سلمان کازرون موخه 28/7/88 به چاپ رسیده است.

۱۳۸۸ مهر ۱۹, یکشنبه

نابودی کشاورزی در استان فارس

ایلنا: علی دیلمی عضو شورای مرکزی خانه کشاورز در رابطه با وضعیت کشاورزی استان فارس گفت: متاسفانه به دنبال دو سال خشکسالی متوالی در استان کشاورزان در حد زیادی ضرر کرده و با مشکلات جدی کاری و معیشتی رو‌رو شده‌اند.

وی که از تولیدکنندگان جو و گندم استان است، افزود: طی این دو سال حداقل 50درصد محصول جو و گندم استان کاهش یافته و چغندر قند هم از رده کشت خارج شده است.

وی همچنین از تعطیل شدن 4 کارخانه قند استان خبر داد و گفت: به دنبال نابودی کشت چغندر قند به د لیل وادرات بی‌رویه شکر به کشور کارخانه‌های چغندر قند استان از دو سال پیش به طور کلی تعطیل شده و هیچ محصول چغندر قندی وجود ندارد که به کارخانه فرستاده شود.

دیلمی همچنین در پاسخ به سئوال ایلنا که چرا تاکنون اقدام موثری در ابطه با مشکلات کشت چغندر قند صورت نگرفته است گفت: استان فارس در سال 1385 میزان 810 هزار تن تولید چغندر داشته و در سال 86 این میزان به 400 هزار تن کاهش یافت و در سال گذشته به طور کلی تولید چغندر قند در استان از بین رفت و هیچ چغندر قندی تولید نشد و به دنبال همین مساله نامه‌های زیادی به وزیر نوشته و درصدد حل بحران برآمدیم اما دولت اقدامی موثر در این رابطه انجام نداده است.

وی همچنین ادامه داد: دولت تنها به فکر این است که شکر زرد به کشور وارد کرده و به کارخانه‌ها جهت تصفیه بدهد اما این مسله شاید مشکل کارخانه‌ها را به طور موقت حل کند اما به طوردائم هیچ مشکلی از بخش کشاورزی حل نخواهد شد.

این تولیدکنننده استان فارس گفت: کشت چغندر قند از درآمدزایی و اشتغال‌زایی بالایی برخوردار است چنانچه در ازای هر یک تن تولید چغندر قند 7 روز کاری برای کارگران کار تولید می‌شود و در این صورت برای 3 میلیون تن چغندر قند وارد شده به کشور محاسبه کنید چه میزان کارگر بیکار می‌شوند.

دیلمی در پاسخ به سئوالی که با وجود این که دولت از این آمار آگاه است پس چرا چنین سیاستی را برای کشت چغندر قند به کار گرفته گفت: کشاورزی ایران به طور کلی سیر نزولی خود را در چند سال گذشته طی کرده‌است و علت اصلی آن مشکلات زیربنایی و کشاورزی سنتی کشور است.

وی همچنین یادآور شد در حال حاضر تنها 45درصد برنامه‌های بخش کشاورزی در برنامه پنجم اجرا شده و 55درصد آن هنوز عملیاتی نشده است و با این روند نخواهیم توانست به برنامه چشم‌انداز 20 ساله دست یابیم. این عضو شورای مرکزی استان فارس در ادامه گفت: مشکلات فعلی کشاورزان استان نه تنها قدرت کشت را از آنها گرفته بلکه قدرت امرارمعاش را هم از آنها سلب کرده و دولت هیچ فکری برای این مسئله انجام نداده است.

این کشاورز استان فارس تصریح کرد: خشکسالی و کم آبی در 2 سال گذشته نه تنها کشاورزی استان را نشانه گرفته بلکه به محیط زیست آسیب رسانده و دریاچه‌های بختگان، پریشان، مهارلو را خشک کرده و محیط زیست به خطر افتاده است.

۱۳۸۸ مهر ۸, چهارشنبه

دواظهار نظر تاسف برانگیز از نمایندگان دولت!

1-مهدی كلهر مشاوررسانه اي رييس جمهور در گفت و گو با ایرنا ضمن ناديده گرفتن نقش تاثير گذارامام(ره) در دوران دفاع مقدس، ظلم ستیزی جوانان در جنگ تحميلي را متاثر از فیلم های وسترن امریكایی و ایتالیایی دانسته است.
شفاف : مهدی كلهر مشاوررسانه اي رييس جمهور در گفت و گو با ایرنا ضمن ناديده گرفتن نقش تاثير گذارامام(ره) در دوران دفاع مقدس، ظلم ستیزی جوانان در جنگ تحميلي را متاثر از فیلم های وسترن امریكایی و ایتالیایی دانسته است.درهمين زمينه "احمد خورشیدی" دبیر کل جمعیت خدمتگزاران و سردار دوران دفاع مقدس ضمن اظهار تعجب از بيان چنين گفته هايي، اظهار داشت: به عنوان فردي كه از ابتدا تا انتهاي جنگ تحميلي هم فرمانبري كردم و هم فرماندهي از شنيدن اين سخنان دلم گرفت.وي با بيان اينكه اگر آقاي كلهر اين سخنان را گفته باشد بایدمشخص مي شود كه اين خط و حرف را از از کجا گرفته است،‌ گفت: بهتر است ايشان تجديد نظري در گفته هاي خود بكند و در زمينه هايي كه هيچ تجربه اي ندارد وارد نشود.اين سردار دفاع مقدس با اشاره به اينكه اظهارنظر كسي كه حتي براي چند دقيقه در جبهه هاي جنگ تحميلي نبوده فاقد ارزش و اعتبار است، افزود: چگونه ايشان به خود اجازه مي دهد در رابطه با رزمندگاني كه غير از ياد خدا و امام و دفاع از مملكت و ناموسشان چيزي در ذهن نداشتند اينگونه صحبت كند.وي عنوان داشت: من كه به عنوان يك دانشجوي زمان شاه در جنگ تحميلي شركت كردم و در 11 عمليات شركت داشتم و برادر 3 شهيد هستم مي گويم كه رزمندگان ما مخلصانه و نه تحت تاثير فيلمهاي وسترن به جهاد در جبهه هاي جنگ رفتيم.خورشيدي با بيان اينكه اگر گفته هاي آقاي كلهر صحت داشته باشد بنده به عنوان سردار دوران دفاع مقدس از ايشان شكايت خواهم كرد، گفت: " اگر اين دولت نيز به شكايت من رسيدگي نكند،‌ آقاي كلهر بداند كه به خاطر اين حرف زننده اش 2 تا كشيده به من بدهكار است."وي با اظهار تاسف شديد از شنيدن اين سخنان و ناديده گرفتن رشادتهاي رزمندگان، گفت: تنها در كنار خود من 1200 تن از بهترين بچه ها شهيد شدند و تنها در خانواده من 58 شهيد وجود دارد، پس اشخاصي مانند من مي توانند در رابطه با جبهه و جنگ صحبت كنند نه امثال آقاي كلهر.اين سردار جنگ تحميلي با بيان اينكه فرهنگ شيعي، جوانان را به جبهه هاي جنگ حق عليه باطل برد نه تاثي از فيلمهاي وسترن،‌ خاطرنشان كرد: چگونه يك فرد مي توتند با تاثير از فيلمهاي وسترن با چشم باز بر روي مين برود. در كدام جبهه و جنگ شما شاهد چنين رشادتها و از جان گذشتگي هايي بوده ايد. بدانيد كه دل شهدا از اين سخنان مي گيرد.وي با اشاره به اينكه تمامي رزمندگان جنگ تحميلي از بهترين انسانها بودند، گفت: خود من رتبه 11 كنكور دانشگاه بودم، پس آدمهاي بي سوادي در جنگ شركت نكردند.خورشيدي در پايان اظهار داشت: مانده ام افرادي مانند آقاي كلهر چگونه مي خواهند جوابگوي شهدا و رزمندگاني مانند آقاي قاليباف باشند كه 37 بار تا پاي مرگ پيش رفته اند.
2-علی جنتی سفیر ایران در کویت در گفتگو با "القبس" چاپ کویت گفت : جزایر سه گانه ماهیت ایرانی دارد اما می توان با طرف اماراتی درباره آن ها به مذاکره نشست!
تابناک: علی جنتی سفیر ایران در کویت در گفتگو با "القبس" چاپ کویت گفت : جزایر سه گانه ماهیت ایرانی دارد اما می توان با طرف اماراتی درباره آن ها به مذاکره نشستوی افزود : از هیات های عربی کشورهای همسایه برای بازدید از تاسیسات اتمی دعوت می کنیم که به ایران سفر کنند و این کار را تنها ایران انجام می دهد.سفیر کشورمان درباره حمله نظامی به ایران گفت : این گفته یک حرف قدیمی و منسوخی است آمریکا و جهان غرب به خوبی می دانند حمله به ایران به چه معنایی است و اصولا امکان حمله به ایران وجود ندارد.بر پایه این گزارش، در این دیدار همچنین مدیر امور کشورهای عربی وزارت امورخارجه کویت نیز گفت : اسرائیل کشوری سرکش است و حمله به ایران موضوعی است که واکنش سخت جامعه جهانی علیه تل آویو را خواهد داشت و خلیج ( فارس ) را نظامی خواهد کرد بنابراین حمله به ایران یک توهم اسرائیلی است.گفتنی است در بسیاری از موارد همین اظهارات دو پهلو و نا به جای برخی از مسئولین سبب ایجاد رویه ها و سپس حقوق جعلی برای کشورهایی شده است که در موارد مختلفی با کشورمان اختلاف دارند بنا براین امیدواریم انعکاس این خبر نوعی جعل از سوی روزنامه کویتی بوده باشد وگرنه طرح مذاکره در خصوص تمامیت ارضی ایران موضوعی است که با طراحان آن باید به شدیدترین نحو ممکن برخورد شود.

۱۳۸۸ شهریور ۲۹, یکشنبه

خدا کنه بارون بیاد




خدا کنه بارون بیاد
کارا سر سامون بیاد
صحرا پر از برکت باشه
دستا پر و پیمون بیاد
خدا کنه در وا بشه نگار من مهمون بیاد
وقتی که یار مهمونمه از سفره بوی نون بیاد
خدا کنه پیشم بیاد کسی که جونم دستشه
کسی که قلب عاشقم اسیر چشم مستشه
خدا کنه وقتی میاد کارم نشه شرمندگی
دوباره خونه مونِ من بگیره رنگ زندگی
خدا کنه رو سبزه ها بازم شقایق وا بشه
تموم بشن زمستونا تا قلب عاشق وا بشه
خدا کنه فراوونی بیاره بار ارزونی
کسی واسه نداشتنش نشه اسیر و زندونی
خدا کنه بارون بیاد
تو جسم مرده مون دوباره جون بیاد
خدا کنه بارون بیاد
تو جسم مرده مون دوباره جون بیاد